جدول جو
جدول جو

معنی گنده خور - جستجوی لغت در جدول جو

گنده خور
(چَ / چِ مَ / مِ)
آنکه چیزهای پست و متعفن چون روده و شکنبه و امثال آن خورد
لغت نامه دهخدا
گنده خور
کسی که چیز های بدبو و پست (مانند شکنبه روده و غیره) خورد
تصویری از گنده خور
تصویر گنده خور
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گنده کار
تصویر گنده کار
آنکه کارهای زشت و ناپسند بکند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خنده آور
تصویر خنده آور
خنده دار، آنچه سبب خنده شود و مردم بر آن بخندند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرده خور
تصویر مرده خور
کسی که از طریق برگزاری مراسم کفن ودفن و عزای اموات ارتزاق کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گنده پیر
تصویر گنده پیر
پیر فرتوت، سال خورده، کمپیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اندک خور
تصویر اندک خور
اندک خوار، کم خور، کم خوار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گنده خوار
تصویر گنده خوار
آنکه چیزهای گندیده و فاسد بخورد
فرهنگ فارسی عمید
(چَ / چِ مَ زَ)
رجوع به گنده خور شود
لغت نامه دهخدا
(گَ دَ / دِ خوَ / خُیْ)
با واو معدوله، آنکه عرق بدنش عفن و گنده است. (یادداشت مؤلف). و رجوع به گنده خویی شود
لغت نامه دهخدا
(گَ دَ / دِ خوَ / خُ)
گنده خواری. رجوع به گنده خور شود
لغت نامه دهخدا
(گَ دَ / دِ خوَ / خُ)
آنکه خوراکش چیزهای گنده چون سیراب و شکنبه و جز آن است. (یادداشت مؤلف). و رجوع به گنده خور و گنده خوار شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از گنده خواری
تصویر گنده خواری
کسی که چیز های بدبو و پست (مانند شکنبه روده و غیره) خورد
فرهنگ لغت هوشیار
پیر سالخورده (مخصوصا زن) : ای گنده پیر جادو، نگاه کن که بندیان چگونه بیرون آمدند. توضیح این ترکیب برای مردان پیر نیز استعمال شود: حور با تو چگونه پردازد ک حور با گنده پیرکی سازد ک (سنائی)، دنیا: از فرازش نبرده سوی نشیب مگر این گنده پیر غر چه فریب (سنائی) توضیح بعض فاضلان بضم اول خوانده اند ولی غالب محققان بفتح اول خوانند. هدایت نیز در انجمن آرا تصریح کرده: پیرزنی که بغایت سالخورده باشد و بد بوی گردد چه گویند که چون زنان بسیار پیر گردند گنده و بدبوی شوند. و آنندراج نیز همین عبارت را نقل کرده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گنده خویی
تصویر گنده خویی
بد بو بودن عرق کسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گنده کار
تصویر گنده کار
آنکه کارهای زشت و ناپسند کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گنده گوش
تصویر گنده گوش
آنکه گوشش بوی بد دهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گنده گوی
تصویر گنده گوی
کسی که سخنان بالاتر از حد خود گوید
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه مرده حورد آنکه لاشه خورد، آنکه از قبل مراسم کفن و دفن و عزداری مردگان ارتزاق کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خنده آور
تصویر خنده آور
آنچه باعث خنده شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اندک خور
تصویر اندک خور
اندک خوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انده خوار
تصویر انده خوار
اندوه خوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اندر خور
تصویر اندر خور
لایق و سزاوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گنده خوار
تصویر گنده خوار
کسی که چیز های بدبو و پست (مانند شکنبه روده و غیره) خورد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گنده خوی
تصویر گنده خوی
آنکه عرق بدنش بد بو باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گنده خوراک
تصویر گنده خوراک
کسی که خوراکش چیز های بدبو و پست (مانند شکنبه روده و غیره) باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گنده خوری
تصویر گنده خوری
خوردن خوراکهای بد و پست (مانند شکنبه روده و غیره)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گنده پیر
تصویر گنده پیر
((گَ دَ یا دِ))
پیر، سالخورده و فرتوت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خنده آور
تصویر خنده آور
Comical
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خنده آور
تصویر خنده آور
комичный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خنده آور
تصویر خنده آور
komisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خنده آور
تصویر خنده آور
комічний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خنده آور
تصویر خنده آور
komiczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خنده آور
تصویر خنده آور
喜剧的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خنده آور
تصویر خنده آور
cômico
دیکشنری فارسی به پرتغالی